تابستون جوری که تو ذهنم یه تصویر هیجان انگیزی ازش داشتم و براش برنامه ریزی کرده بودم پیش نمیره.انگار که همه ی سنسورهای لذت برنده از زندگی از کار افتاده باشن،از همه ی چیزهایی که یه موقعی خوشم میومد، الان دیگه هیچ انگیزه خاصی واسه دنبال کردنشون ندارم.
یکی از این چیزها کتاب خوندنه.منی که تا همین چند وقت پیش صد صفحه یا دویست صفحه کتاب رو یه جا میخوندم حتی بدون ذره ای حواس پرتی، الان حتی نمی تونم یه بند کتاب با تمرکز بخونم؛ یه بند کتاب میخونم و آخرش میبینم که اصلا هیچی نفهمیدم یا بعد از یه صفحه کتاب خوندن با یه عالمه حواس پرتی کلمه ای از اون یه صفحه یادم نمیاد. از وقتی متوجه این موضوع شدم گفتم بیخیال به خوندن ادامه بدم خودش درست میشه، ولی نشد حتی بد تر هم شد و کتاب خوندن دیگه برام شبیه شکنجه شده بود.
از اون موقع یه هفته ای میشه که به طور جدی هیچ کتابی دستم نگرقتم ولی دیگه کم کم بازم دلتنگ کتاب شدم .
تصمیم گرفتم این بار با یه کتاب کم حجم شروع کنم که ترجیحاً الکترونیک هم نباشه تا شاید همه ی اون ویژگی های جذاب کتاب فیزیکی یه جونی به اون سنسور های مرده ام بده. رفتم سراغ همه ی کتابای نخونده م یا خونده و نصفه نیمه ول شده. یکی از کتابای نشر ترجمان که چند ماه پیش گرفته بودمش خورد به چشمم، راستش بیشتر از همه عنوان کتاب منو به خودش جذب کرد وقتی مقدمه ش رو خوندم فهمیدم مناسب ترین کتاب برای حال و هوای این روزامه.
نویسنده ی این کتاب آلن جیکوبز تو این کتاب کمکمون میکنه تا دوباره به اون روزای اوج کتابخونیمون برگردیم یا حتی اگه تاحالا خیلی جدی کتابخون نبودین شمارو به یه خوره کتاب تبدیل میکنه.
اول کتاب نوشته " آنان که همیشه از خواندن بیزار، یا آنان که نسبت به آن بی تفاوت بوده اند ممکن است چیز دندان گیری در این کتاب نیابند. اما آنان که جرعه ای از جام مالامال از لذت، خرد و شادیِ خواندن زا نوشیده اند، حتی اگر مدت ها پیش بوده باشد، مخاطبانی هستند که این کتاب برایشان نوشته شده است."
پس اگه شما هم جزو این افراد هستین یا مثل من از اون روزای اوج کتابخونیتون دور شدین پیشنهاد میکنم حتما این کتاب کم حجم رو تو این روزای گرم تابستون بخونین.
درباره این سایت